نقد و بررسی «آواتار: راه آب»: فیلم مگا دنباله جیمز کامرون
جیمز کامرون راه خود را برای ساخت دنباله می داند. او با بازی Aliens and Terminator 2: Judgment Day نشان داد که میتواند بر روی نقاط قوت شروعکنندههای فرنچایز با اکشنهای قوی، تنش بهطور پیوسته و اختراع فنآوری بینظیر ایجاد کند. او همچنین در H2O در خانه داستاننویس است و هم از وسعت عظیم اقیانوسها
جیمز کامرون راه خود را برای ساخت دنباله می داند. او با بازی Aliens and Terminator 2: Judgment Day نشان داد که میتواند بر روی نقاط قوت شروعکنندههای فرنچایز با اکشنهای قوی، تنش بهطور پیوسته و اختراع فنآوری بینظیر ایجاد کند. او همچنین در H2O در خانه داستاننویس است و هم از وسعت عظیم اقیانوسها و هم از خطرات یخی اعماق تایتانیک و The Abyss استفاده میکند.
بنابراین، هیچ کس نباید تعجب کند که آواتار: راه آب – که شامل پژواک تمام آن فیلمهای قبلی است – دنبالهای بسیار سرگرمکننده برای فیلم علمی تخیلی اکو تریلر سال ۲۰۰۹ است که همچنان پرفروشترین فیلم تمام دوران است.
از نظر پیچیدگی روایی و حتی بیشتر از آن دیالوگ، این دنباله ۳۵۰ میلیون دلاری تقریباً به اندازه نسخه قبلی خود ابتدایی است، حتی گاهی اوقات ضعیف. اما دنیای گسترده و با تنوع زیستی شما را به سمت خود می کشاند، منظره بصری شما را مسحور نگه می دارد، اشتیاق به آگاهی از محیط زیست تکان دهنده است و جنگ به همان اندازه که هر بیننده مالتی پلکسی می تواند بخواهد عاطفی و هیجان انگیز است.
باکس آفیس برای اکران دیزنی در ۱۶ دسامبر بسیار هیولا خواهد بود، در حالی که به طور همزمان اشتهای جهانی را برای سه فیلم آواتار دیگر که کامرون اعلام کرده است تحریک می کند.
چیزی که در مورد The Way of Water شگفتانگیزتر است، مورد قانعکنندهای است که برای CGI ایجاد میکند، در زمانی که اکثر تولیدات سنگین VFX به کارایی معمولی رضایت میدهند که بسیاری از جادوی فیلمها را از بین برده است. برخلاف کارگردانهای دیگری که اجازه دادهاند آزمایشهای تکنولوژیک گاهی غرایز خلاقانهشان را خفه کند – رابرت زمکیس و آنگ لی به ذهن میرسند – کامرون در ساخت جعبه ابزار دیجیتال پیشرفت میکند.
او که در محدوده دینامیکی بالا با سرعت ۴۸ فریم بر ثانیه کار می کند، از کیفیت غوطه ور ۳-D پیشرفته استفاده می کند تا به تصاویر DP Russell Carpenter عمق و شادابی لمسی بدهد. شکاکانی که تریلر را تماشا کردند و دنبالهی طولانیمدت آواتار را بهعنوان ترکیبی از بازیهای ویدیویی-زیباییشناختی از فوتورئالیسم و انیمیشن که در نهایت شبیه هیچکدام به نظر نمیرسند رد کردند، ممکن است کاملاً اشتباه نباشند. اما تجربه سهپیچ صفحه غولپیکر، برای کسانی که میخواهند خود را به آن بسپارند، از نظر بصری جذاب است، بهویژه در سکانسهای نفسگیر زیر آب.
اینکه چقدر به سرنوشت یک دسته از آدمهای آبی بزرگ اهمیت میدهید، بستگی به اشتهای شما برای یک داستان بقای علمی تخیلی دارد که از وسترنهای کلاسیک نشأت میگیرد و در عین حال خطر نسلکشی را افزایش میدهد. در هر صورت، این یک فیلم بزرگ است، حتی به یاد ماندنی، که زمان بیش از سه ساعت نمایش و سرمایه گذاری مالی عظیمش را توجیه می کند.
داستان بیش از یک دهه پس از آن آغاز میشود که سرباز کهنهکار تفنگداران دریایی، جیک سالی (سام ورتینگتون) زندگی در قمر فراخورشیدی پاندورا را در شکل بومی ناوی آواتار مهندسیشده ژنتیکی خود آغاز کرد. او و همسر جنگجوش نیتیری (زوئه سالدانا) در این مدت خانوادهای را تشکیل دادهاند، از جمله پسران نوجوان نتیام (جمی فلترز) و لواک (بریتانیا دالتون)، خواهر دوگانهشان توک (ترینیتی جو-لی بلیس) و دختری که کری را به فرزندخواندگی گرفتهاند. (سیگورنی ویور)، فرزند بیولوژیکی آواتار مرحوم دکتر گریس آگوستین.
عنکبوت (جک قهرمان) – یک کودک انسانی که به دلیل درگیری «مردم آسمان» یتیم شده و زمانی که مستعمرهها و نیروهای امنیتی نظامی آنها در پایان فیلم اول به زمین میروند، خیلی جوان است که نمیتواند به خواب سردی برود – زمان بیشتری را در میان میگذراند. ناوی نسبت به او در امکانات آزمایشگاهی با علما انجام می دهد. در حالی که ارتباط او با پاندوراها عمیق است، او پیش نمایشی از درگیری است که در قسمت های آینده با تقسیم وفاداری هایش انجام می شود. هویت پدر او برای مدت طولانی یک راز باقی نمی ماند.
جیک رهبر محترم قبیله Omaticaya است که با بازگشت مهاجمان به پاندورا، موجودیت صلح آمیز آنها در میان جنگل های سرسبز تهدید می شود. ماموریت آنها این بار نه تنها استخراج ماه برای ماده معدنی ارزشمند “unobtainium”، هر چه که باشد، بلکه همچنین ایجاد پاندورا به عنوان یک مستعمره انسانی، با توجه به اینکه زمین در حال غیرقابل سکونت شدن است.
این عملیات توسط ژنرال فرانسیس آردمور (ادی فالکو) با بیرحمی شدید تجاری هدایت میشود، که با یک پلتفرم تحرک تقویتشده – از نوادگان بارکننده اسکلت بیرونی مکانیکی که ریپلی از آن برای پایین آوردن ملکه در پایان بیگانگان استفاده میکرد – پا میزند. یک چرخ دستی راحت اما هنگامی که او به تیم نظامی نخبه خود دستور داد تا «متخاصمان را تحت سلطه خود درآورند»، تقریباً ناپدید می شود.
سرگروه امنیتی، چهره ای با خرخر آشنا و زرادخانه ای از اسنارهای مردمی سرسخت، سرهنگ مایلز کواریچ (استیون لانگ) است. اما از آنجایی که دفعه قبل او توسط تیرهای نیتیری کشته شد، اکنون آواتار Na’vi بزرگتر و سریعتر او (نپرس) است که با دسته ای مشابه از غرغرهای آبی با پای بزرگ طراحی شده است. کواریچ می گوید: «یک تفنگدار را نمی توان کشت. “شما می توانید ما را بکشید، اما ما فقط در جهنم جمع می شویم.”
این که وسایل نقلیه بینستارهای آنها فضای سبز وسیعی را در هر کجا که فرود میآیند میسوزاند، تا حدودی برخلاف هدف ایجاد یک زیستگاه جدید برای بشریت است، اما این فقط نشان میدهد که انتقام تنها چیزی است که کواریچ به آن اهمیت میدهد. سرهنگ نوترکیب هیچ یک از معنویت یا احترام به طبیعت مردم ناوی را در شکل جدید خود به دست نیاورده است، و با بیزاری از “دوگانگی”، او حتی بیشتر از قبل شبیه یک شرور غرب وحشی با سخت افزارهای شیک است.
هنگامی که پس از چند برخورد پرتنش برای جیک مشخص میشود که کواریچ به دنبال خانوادهاش میآید، او رهبری Omaticaya را رها میکند و با فرزندانش به مجموعهای از جزایر دور که توسط قبیله متکاینا ساکن هستند نقل مکان میکند. رئیس، تونواری (کلیف کرتیس)، و همسر باردارش، رونال (کیت وینسلت)، با آگاهی از خطر آشکار برای جامعه خود، با اکراه به پناهندگان پناه می دهند.
پسر آنها آئونگ (فیلیپ گلجو) دستورات پدرش را برای کمک به دوستداران زمین برای سازگاری با زندگی در اقیانوس و اطراف آن سرپیچی می کند و بلافاصله با لواک سرسخت درگیر می شود. اما دختر آنها، Tsireya (بیلی باس)، ثابت می کند که یک معلم سخاوتمند است، و Kiri، به خصوص، مانند ماهی به آب به محیط جدید می رود. او شیفتگی گریس به دنیای طبیعی را به ارث برده است، اما همچنین ارتباط قوی با ایوا، موجود الهی مورد پرستش ناوی ها را آشکار می کند.
هرکسی که بیش از حد از ثبات استفاده کند ممکن است تعجب کند که چرا بزرگسالان ناوی همه با لهجه عجیب و غریب غیرقابل شناسایی صحبت می کنند در حالی که فرزندانشان به نظر می رسد که درست از یک سریال نوجوان CW خارج شده اند. Tsireya با تاپ ماکرامه زیبای بیکینی خود، به نظر می رسد که با کارداشیان ها همگام بوده است. اما یا با آن کنار میآیید یا نمیکنید، و صحنههای زندگی خانوادگی خانوادگی و تعامل نوجوانان شیرینی روحانگیزی وجود دارد که به گرمی درگیرکننده است.
با شباهت خالکوبی های پیچیده متکایناس به هنر بدن مائوری و حتی شعار جنگی با زبان های بیرون زده که بی شباهت به مراسم هاکا نیست، به نظر می رسد کامرون در حال ادای احترام به مردم بومی کشور میزبان تولیدات آواتار، نیوزیلند است. کار طراحی روی خود مردم زیبای متکاینا چشمگیر است و از نظر فیزیولوژیکی از اوماتیکایاها به طرق مختلف متمایز است که نشان می دهد چگونه آنها با زندگی اقیانوسی سازگار شده اند.
تسیریا با احترامی که بدون شک احساسات خود کامرون را منعکس می کند، می گوید: «آب آغاز و پایانی ندارد. کارگردان از زمانی که از فروشگاه جلوههای ویژه راجر کورمن فارغالتحصیل شد، با اولین فیلم سینمایی که به ندرت به آن اشاره میشود، پیرانا ۲ بود. این جذابیت نه تنها از طریق The Abyss و تایتانیک، بلکه در مستندهای اقیانوسی او نیز ادامه یافته است، و به فیلم جدید احساسی کاملاً دایره ای می دهد زیرا ما در مستی او با محیطی دست نخورده پر از قدرت، شکوه و رمز و راز به اشتراک می گذاریم.
به طور مناسب، متکایناها مشابه خود را دارند، درخت ارواح Omatikayas، یارو زیر آب اجداد، پوشش گیاهی درخشان آن در میان نمایشگرهای بصری فیلم.
درست همانطور که ایکران های پرنده و لئونوپتریکس ها در آسمان درخشان پاندورا در فیلم اول هجوم آوردند، دنباله آن شگفتی را در موجوداتی که در این محیط جدید بر فراز صخره های بسیار دقیق و اعماق اقیانوس سر می زنند، می یابد. متکایناس بر روی پستانداران آبزی اژدها مانند به نام ایلوس و اسکیموینگ سوار می شوند. در یک لمس مسحورکننده، Tsireya به تازه واردها نشان می دهد که چگونه نوعی شنل را به عنوان شنل وصل کنند که به آنها اجازه می دهد در زیر آب نفس بکشند. مقدس ترین پیوند مردم اقیانوس با تولکون غول پیکر، موجودات نهنگ مانند بسیار باهوشی است که طعمه ۳۰۰ فوتی را برای کواریچ فراهم می کند تا جیک را از مخفی شدن در پیچ و خم جزایر فریب دهد.
شما ممکن است چشمان خود را به دیالوگ های خیس بچرخانید که از تولکون به عنوان “خواهر روح” و “آهنگ ساز” یاد می کنند، اما سکانس هایی که در آن این غول های حساس طعمه می شوند، عمیقاً متحرک هستند. این بخش شخصیتهای جدیدی را در کاپیتان دریای مزدور اسکورزبی (برندان کاول) و زیستشناس دریایی اداره توسعه منابع، دکتر ایان گاروین (جماین کلمنت) معرفی میکند، که با خشم به این مینگرد که موجودات باشکوه برای یافتن یکی از با ارزشترین کالاهای جهان شکار میشوند.
کار ضبط پرفورمنس با بازیگران در سکانسهای زیر آب فوقالعاده است، اما این زمانی است که درگیری واقعاً پرمو میشود که کامرون بیشترین نقش را دارد. درگیری در آبهای آزاد که در ساعت پایانی غالب است، یک شاهکار قدرتمند در فیلمسازی اکشن است که در آن خطرات بهطور قابلتوجهی به دلیل آسیبپذیری بچههای ناوی افزایش مییابد، همه آنها به طرز دلپذیری جذاب و مدبرانه هستند.
جیک میگوید: «خانواده قلعه ماست،» و در حالی که برخی از پویاییها – مانند پسر بزرگ فرزند طلایی و فرزند دوم بیانضباط که هرگز نمیتواند به الگوی او عمل کند – احساس پیادهروی میکنند، اما همه شخصیتها به اندازه کافی شکل گرفته و فردی هستند. تا ما را سرمایه گذاری کند این به ویژه هنگامی که فاجعه رخ می دهد صادق است و حمله مداوم اجازه نمی دهد پس از یک باخت ویرانگر، زمانی از هم بپاشد.
داستان بچههای خوب در برابر شرورها (به نویسندگی کامرون، ریک یافا و آماندا سیلور) دقیقاً پیچیده نیست، اما ویژگیهای بینهایت دنیایی که در آن اتفاق میافتد و لطافتی که فیلم با آن ساکنان بومی آن را مشاهده میکند، آن را ایجاد میکند. آواتار: راه آب به طرز شگفت انگیزی احساسی است. در حالی که بسیاری از تفاوت های ظریف در کار بازیگران تحت الشعاع جادوگری سی جی قرار گرفته است، سالدانا و وینسلت لحظات تلخی دارند، ویور پایه های محکمی دارد که می تواند مشارکت مداوم را بر آن بنا کند، و دالتون و چمپیون در میان تازه واردان جوان برجسته هستند.
دلم برای تعلیق تپنده و مضامین قبیله ای موسیقی جیمز هورنر برای فیلم ۲۰۰۹ تنگ شده بود، اما سایمون فرانگلن آهنگساز به خوبی تنش را در جایی که مهم است حفظ می کند. حتی بیشتر از نسخه قبلی خود، این اثری است که با موفقیت تکنولوژی را با تخیل و مشارکت های دقیق هر بخش صنایع دستی پیوند می دهد. اما در نهایت، این صداقت باور کامرون به این دنیای خارقالعادهای است که او خلق کرده است که آن را به یاد ماندنی میکند.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰